واژه | توضیح | ||
---|---|---|---|
فارسی | انگلیسی | ||
غلتیدن | Roll | غلتیدن به پهلو بصورتی که دستها به زمین برخورد نکنند. | |
فرود آمدن | Landing | خم کردن زانو هنگامی که انگشتان پا با زمین برخورد میکنند (هرگز با تمام پا فرود نیاییدوسعی کنید موقعی که فرود میایید یک چرخش به جلوداشته باشید مثل یک ملق این کار باعث می شود درد کمتری را حس کنید) | |
تعادل | Balance | راه رفتن متعادل روی لبهٔ بالایی یک مانع | |
تعادل گربهای | Cat balance | حرکت چهارپاگونه روی لبهٔ بالایی یک مانع | |
زیرمیله | Underbar,jump through | پریدن یا تاب خوردن از بین و زیر موانع برای ردکردن فاصله | |
ولشدن، جدا شدن | Dismount,swinging jump | پریدن همراه با چرخش و نوسان از روی موانع | |
جهش وارونه، جهش ۳۶۰ | Reverse vault | پریدن از روی مانع با کمک دو دست همراه باچرخش ۳۶۰ | |
پشتک وارو ، چرخش به پشت | Flip Back | جذب نیرو از دست و مچ پا و چرخش وارونه در جهت حرکت عقربه های ساعت | |
چرخش به جلو | Front | جذب نیرو از دست و پرتاب آن به سمت بالا جهت چرخیدن | |
چرخش به اطراف | Side | پرتاب کردن دست به سمت بالا جهت چرخیدن |
قابل توجهاست که برای بسیاری از این حرکتها در فارسی نیز از کلمه انگلیسی آن استفاده میشود هم چنین تمامی این حرکتها به صورت تنها یک تکنیک خاص نیستند بلکه زیر مجموعه یک تکنیک میباشند که در شرایط متفاوت اجرا میشوند.